عمومی

تاثیر بنتونیت سدیمی یا HSCAS

تاثیر بنتونیت سدیمی یا HSCAS بر عملکرد رشد و غلظت مواد معدنی استخوان درشت نی در جوجه های گوشتی تغذیه شده با جیره های با کمبود عناصر مغذی

ترجمه واحد تحقیق و توسعه شرکت دانش بنیان ویوان

تاثیر بنتونیت سدیمی HSCAS

مقدمه

مطالعات نشان داده ­اند که بنتونیت سدیمی و برخی از فرم­های HSCASو افزودنیهای مشابه به جیره، شدت مسمومیت ناشی از آفلاتوکسین و سایر مایکوتوکسوزها در خوک و جوجه را کاهش می­دهد.

برخی از این افزودنی­ها در شرایط درون تنی به آفلاتوکسینB1متصل می­شوند.

بنابراین قابلیت و کارایی این مواد افزودنی به توانایی آن­ها برای اتصال به آفلاتوکسین در روده بستگی دارد تا مانع جذب توکسین در روده شود.

بسیاری از افزودنی­های خوراک که برای کاهش آفلاتوکسوز استفاده می­شوند، در طبیعت یافت می­شوند و نسبتا ارزان هستند.

به دلیل ماهیت ارزان این محصولات و سودمندی آن­ها در پییشگیری از آفلاتوکسوز و اثرات زیان­بار آفلاتوکسین، این افزودنی­ها تبدیل به یکی از اجزای رایج و متداول در جیره­های دام و طیور شده­اند. بساری از مواد مغذی، ترکیبات با وزن مولکولی بالا هستند بنابراین در انتخاب افزودنی­ها باید دقت نمود که فراهمی زیستی مواد مغذی کاهش نیابد.

چانگ و همکاران(۱۹۹۰) گزارش کردند که HSCAS تاثیری بر غلظت کبدی ویتامین آ، غلظت منگنز و روی در استخوان درشت نی و فراهمی ریبوفلاوین ندارند.

با این وجود گزارش شده است که بنتونیت سدیمی جذب و ابقای برخی از مواد معدنی در خوراک را کاهش می­­دهد.

شل و همکاران (۱۹۹۳) گزارش کردند که بنتونیت سدیمی جذب و ابقای برخی از مواد معدنی در خوک را کاهش می­دهد و سطوح بالای آن موجب کاهش فراهمی ویتامینAدر جوجه­ را می­شود.

بنابراین این مطالعه با هدف بررسی اثرات بنتونیت سدیمی وHSCASبر فراهمی موا مغذی برای جوجه­های گوشتی تغذیه شده با جیره­های دارای کمبود مواد معدنی و ویتامینی و کمبود پروتئین انجام شد.

علت استفاده از چنین جیره­هایی بهبود امکان تشخیص هرگونه اثر سوء بر فراهمی مواد مغذی بود.

به طور ویژه این پژوهش برای تعیین اثر بنتونیت سدیم و HSCASطبیعی بر رشد و غلظت مواد معدنی استخوان درشت نی در جوجه­ها گوشتی تغذیه شده با جیره­های با کمبود عناصر معدنی ماکرو، ویتامینها و میکرومینرال­ها و یا پروتئین خام طراحی شد.

مواد و روش­ها

جوجه­های گوشتی تعیین جنسیت نشده سویه تجاری آربورآکرز در دو آزمایش مشابه تحت تیمارهای مختلف قرار گرفتند.

از زمان تفریخ تا ۴ روزگی جوجه­ها با جیره­ی بر پایه ذرت و سویا که حاوی ۲۳% پروتئین خام، ۲% نمک طعام، که فاقد مکمل­های ویتامینه و معدنی بود، تغذیه شدند و فرمولاسیون جیره به نحوی بود که تنها ۷۰ درصد از مقدار مورد نیاز کلسیم و فسفر، مطابق توصیهNRC،تامین می­شد.

پس از این­که جوجه­ها در طی شب از خوراک محروم شدند، وزن کشی شده و به طور تصادفی به هر یک از تیمارها اختصاص یافتند.

میانگین وزن بدن در آغاز دوره در گروه اول ۷۰ گرم و در گروه دوم ۹/۶۹ گرم بود.

نوردهی مداوم با لامپ فلوئورسنت بوده و جوجه­ها در پن­هایی که از نظر دمایی کنترل و در دمای ۳۵ درجه سانتی­گراد ثابت بود، نگهداری شدند.

آزمایش با چهار تکرار برای هر تیمار و ۵جوجه در هر تکرار انجام شد. جوجه­ها از ۵ تا ۱۵ روزگی تحت آزمایش قرار گرفته و در مدت آزمایش به طور آزاد به آب و خوراک دسترسی داشتند.

آزمایش با چهار جیره و سه افزودنی به صورت فاکتوریل ۳*۴ انجام شد.

  •  جیره ۱ مطابق توصیه­هایNRC
  •  جیره ۲ باکمبود عناصر کلسیم، سدیم، فسفر و کلر
  • جیره ۳ فاقد از مکمل ویتامین و معدنی
  • جیره ۴ مشابه جیره یک بود ولی با نشاسته ذرت برای ایجاد کمبود پروتئین رقیق شده بود که در آنMEنسبتا بالا بود اما سطح مواد معدنی کمی بالاتر و یا برابر با سطوح جیره کامل بود.

جیره­ها کمتر از۱ppbآفلاتوکسین داشتند.

هر یک از جیره­ها ۵/۰ درصد پودر سیلیکا، ۵/۰ درصد بنتونیت سدیمی و نیم درصد HSCAS داشتند.

بنتونیت سدیمی مورد استفاده حاوی۵۳ppmروی،۱۶۰ppmمنگنز و HSCAS حاوی۲۸ppmروی و ۳۳۰ppmمنگنز بود.

در پایان هر آزمایش جوجه­ها به صورت انفرادی وزن­کشی شده و مصرف خوراک در هر پن تعیین شد.

تمام جوجه با جابجایی گردن کشتار شدند و استخوان درشت نی پای چپ جهت آنالیز جدا شد.

بافتهای چسبیده به استخوان با شست و شوی مداوم با اتانول به مدت ۴۸، سپس شست شو با دی اتیل اتر به مدت ۴۸ ساعت جدا شد و پس ازآن به مدت ۱۲ ساعت در آون در دمای ۱۰۰ درجه سانتی­گراد خشک شد.

استخوان درشت نی خشک شده و عاری از بافت چربی توزین شد و به مدت ۲۰ ساعت در کوره در دمای ۵۵۰ درجه سانتی­گراد قرار گرفت و خاکستر شد.

محتوای کلسیم ، روی ، منگنز و خاکستر درشت نی و جیره ها با روش اسپکتروسکوپی جذب اتمی تعیین شد.

محتوای فسفر جیره و درشت نی با روش اسپکتروفتومتری تعیین شد. محتوای مواد معدنی بنتونیت سدیمی وHSCAS نیز با روشICP-OES تعیین شد.

داده­ها به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با روش آنالیز واریانس تجزیه و تحلیل شدند. درجه آزادی یک برای مقایسات اثرات اصلی و اثرات متقابل استفاده شد.

برای آنالیز آماری نتایج دو آزمایش پس از مشاهده­ی همگنی واریانس خطا، با هم ادغام و ارزیابی شدند. تیمارها از نظر اثرات متقابل برای درصد کلسیم، فسفر و خاکستر استخوان درشت نی تقاوت معناداری داشتند.

بنا بر این میانگین مربعات اثرات متقابل آزمایشی به عنوان عبارت خطا برای آزمون اثرات تیمارها در خصوص این متغیرها استفاده شد. میانگین مربعات خطای باقیمانده برای آزمون اثرات تیمارها برای تمام متغیرها استفاده شد.

مدل آماری شامل اثرات تیمار و آزمایش بود و میانگین پن به عنوان واحد آزمایشی در نظر گرفته شد.

نتایج و بحث

افزایش وزن روزانه و بازده مصرف خوراک در تیمارهای دارای کمبود عناصر اصلی(-MM)، تیمار با کمبود عناصر میکرو و ویتامین(-TMV)و دارای کمبود پروتئین(-CP)نسبت به تیمار شاهد به طور معناداری کاهش یافت.

مصرف خوراک در جیره با کمبود پروتئین تحت تاثیر قرار نگرفت اما در جیره فاقد عناصر ماکرو و جیره فاقد مکمل معدنی و ویتامین کاهش یافت. مصرف خوراک و افزایش وزن با افزودن بنتونیت سدیمی افزایش یافت.

افزودن ینتونیت سدیمی بازده مصرف خوراک را در تیمارهای با کمبود پروتئین، و فاقد مکمل معدنی و ویتامینی تحت تاثیر قرار نداد ولی در تیمار با کمبود عناصر معدنی ماکرو بازده مصرف خوراک را افزایش داد. افزودنHSCASتاثیری بر عملکرد رشد نداشت.

تغییرات مشاهده شده در رشد و عملکرد جوجه­ها در اثر تغذیه از جیره­های دارای کمبود ماکرومینرال­ها میکرومینرال­ها و ویتامینها، و کمبود پروتئین، مطابق انتظار بود و پیش از این توسط سایر محقیق نیز گزارش شده بود.

بنتونیت سدیمی مصرف خوراک و رشد جوجه­ها را در این آزمایش افزایش داد.

پیش از این هم نشان داده شده بود که بنتونیت سدیمی اثر مثبتی بر معیارهای تولیدی خاص در مرغ، بوقلمون و اردک دارد.

سلرز(۱۹۸۰) روند افزایشی غیرمعناداری در مصرف خوراک جوجه­های تغذیه شده با ۵/۲ و ۵ درصد بنتونیت سدیمی را گزارش کردند، اما در آزمایش مذکور نرخ رشد تحت تاثیر قرار نگرفت. شل و همکاران (۱۹۹۳) گزارش کردند بنتونیت سدیمی موجب افزایش رشد و مصرف خوراک در خوک می­شود.

به ویژه در جیره­هایی حاوی آفلاتوکسین که این اثر چشمگیرتر بود.

به طور کلی پاسخ مثبت ایجاد شده در اثر مصرف بنتونیت شامل افزایش نرخ رشد و افزایش مصرف خوراک بود.

 HSCASمورد استفاده در این آزمایش عملکرد رشد را تحت تاثیر قرار نداد.

هر چند که ما از تحقیقات قبلی انجام شده بر روی HSCASمورد استفاده در این آزمایش آگاه نیستیم اما تحقیقات قبلی انجام شده، نشان داده اند که زئولیت­ها می­توانند موجب افزایش یا کاهش رشد شوند و یا بر آن تاثیری نداشته باشند.

خاکستر استخوان درشت نی در جوجه­هایی که تحت تیماربا کمبود عناصر معدنی و تیمار فاقد مکمل مواد معدنی و ویتامینی قرار داشتند کاهش یافت.

اما در جیره­های با کمبود پروتئین در مقایسه با گروه شاهد افزایش یافت.

در جیره با کمبود عناصر معدنی ماکرو، میزان کلسیم درشت نی کمتر و میزان فسفر آن بیشتر از تیمار شاهد بود.

میزان خاکستر، کلسیم و فسفر استخوان درشت نی تحت تاثیر بنتونیت سدیمی و HSCAS قرار نگرفت. جیره­ با کمبود پروتئین و جیره فاقد مکملهای معدنی و ویتامین تاثیری بر محتوای کلسیم و فسفر درشت نی نداشتند.

کاهش درصد خاکستر درشت نی مطابق نتایج تحقیقاتی است که پیش از این بر روی جوجه­ ها گوشتی و یا پولتهای تخمگذار انجام شده است.

کاهش خاکستر درشت نی در تیمار فاقد مکملهای تجاری ویتامینه و مواد معدنی احتمالا به دلیل کمبود ویتامین بوده باشد نه کمبود منگنز و روی زیرا مطالعات پیشین نشان داده­اند کمبود جزئی این عناصر تاثیری بر محتوای خاکستر استخوان درشت نی ندارد.

کاهش خاکستر استخوان درشت نی در تیمار فاقد مکملهای تجاری لزوما محدود به کمبود کوله کلسیفرول نیست زیرا سایر ویتامین­ها نیز بر مینراله شدن استخوانها تاثیر دارند.

افزایش خاکستر درشت نی در تیمار با کمبود پروتئین احتمالا به دلیل مصرف بیشتر کلسیم و فسفر نسبت به نرخ رشد کلی جوجه ­ها است.

جیره­ی با کمبود پروتئین تاثیری بر مقدار مصرف خوراک نداشت اما رشد را به طور چشمگیری کاهش داد که ممکن است موجب افزایش مصرف کلسیم و فسفر نسبت به اندازه بدن شود. افزایش فسفر و کاهش کلسیم در خاکستر درشت نی در جیره­ی با کمبود مواد معدنی ماکرو، در جوجه­هایی که تحت تیمار با کمبود کلسیم و فسفر قرار گرفته شده بودند، نیز مشاهده شده بود.

در این مطالعه روی و منگنز درشت نی در تیمار فاقد مکمل­های تجاری کاهش یافت در حالی که در تیمار با کمبود عناصر ماکرو، این مواد معدنی به طور قابل توجهی افزایش یافتند.

کاهش روی و منگنز درشت نی در جوجه­های تغذیه شده با جیره فاقد مکمل­های تجاری مورد انتظار بود و پیش از این نیز در جوجه­هایی که جیره­ی با کمبود مواد معدنی دریافت کرده بودند، گزارش شده بود.

افزایش روی و منگنز استخوان درشت نی در تیمار با کمبود مواد معدنی ماکرو قابل انتظار بود اما بزرگی مقدار این افزایش تا حدی دور از انتظار بوده است.

احتمالا این افزایش به دلیل کمبود کلسیم و فسفر است.

مطالعات نشان داده­اند که غلظت­های متفاوت کلسیم و فسفر جیره به ترتیب غلظت بافتی روی و منگنز را تحت تاثیر قرار می­دهد.

جیره با کمبود پروتئین غلظت منگنز درشت نی را افزایش داد.

این افزایش شاید ناشی از سطوح بالاتر منگنز در جیره­هایی باشد که با نشاسته ذرت تامین می­شود.

هم چنین این احتمال وجود دارد که فراهمی منگنز در جیره­های حاوی ۴۰ درصد نشاسته بیش­تر است.

جذب بافتی منگنز در جیره­های حاوی ذرت و سویا کاهش می­یابد. علاوه بر این جذب بافتی منگنز نسبت به اندازه بدن در جوجه­های تحت تیمار کمبود پروتئین بیشتر از جیره­ کامل بود، اما غلظت روی در استخوان درشت نی تحت تاثیر تیمار با کمبود پروتئین قرار نگرفت.

جیره­های با کمبود مواد مغذی که در این آزمایش استفاده شدند، اثرات نامطلوب متعددی بر رشد و غلظت مواد معدنی درشت نی گذاشتند که اغلب این اثرات مورد انتظار بود و در مطالعات پیشین گزارش شده بود.

با این وجود هدف از این مطالعه ارزیابی اثرات بنتونیت سدیمی و HSCASدر جوجه­های گوشتی تحت تیمارهای با کمبود مواد مغذی بود.

صرف نظر از اینکه جیره کامل و از نظر مواد مغذی متعادل باشد یا خیر افزودن بنتونیت سدیمی و یا HSCAS به خوراک اثر نامطلوبی بر رشد و غلظت مواد معدنی استخوان درشت نی نداشت.

در واقع مصرف بنتونیت سدیمی مصرف خوراک و غلظت روی استخوان درشت نی را افزایش می­ دهد.

برای افزایش مصرف خوراک با مصرف بنتونیت سدیمی توضیح خاصی نداریم.

در جیره­هایی که در این آزمایش استفاده شد آفلاتوکسین قابل تشخیص وجود نداشت و بنابراین افزایش مصرف خوراک را نمی­توان به کاهش آفلاتوکسین نسبت داد.

افزایش مشاهده در غلظت روی در استخوان درشت نی احتمالا به دلیل فراهم شدن روی توسط بنتونیت سدیمی بوده است.

برای دریافت متن مقاله به زبان اصلی لطفاً کلیک نمایید.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *